زندگي عاشقانه بابايي اكبر و مامان سارازندگي عاشقانه بابايي اكبر و مامان سارا، تا این لحظه: 22 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

فرشته ای که ۱۷ ساله منتظرشیم

تو نیامدی ولی امتحان خدا سخت تر شد

سلام فرشته اسمونی ما سلام عزیز دل خوبی خاله خوش میگذره ... خوش به حالت عزیز خاله ... چه خوب جایی هستی .. اگه به خاطر دل خواهرم نبود دعا نمیکردم به این دنیا بیای ... خاله جون خیلی دلم گرفته ... خیلی .... دیدی عزیزم تو نیومدی ولی خدا یه امتحان سخت تر داره ازمون میگیره ... دوستای گلم ... ببخشید که خیلی دیر اومدم .... شرمندتونم .... از فرشته ی آسمونی ما هنوز خبری نیست ....  ولی همسر من محمد من ... داره با بیماری سرطان میجنگه .... دلیل نیومدن من هم همین بوده شش ماهه دارم درد کشیدن عزیزترین کسمو میبینم .... محمد من و همه ی اونایی که رو تخت بیمارستن محتاج یک قطره اشک شمان ... محتاج یه یا رب یا رب شما هستن... الهی بمیرم برا دل خواهرم...
18 مرداد 1392
1